سقوط بورس را به یاد دارید؟ بسیاری از مردم بدون در نظر گرفتن ارزش ذاتی سهام شرکتها و فقط به امید فروش با قیمت بالاتر، وارد بازار شدند. اما چرا این اتفاق افتاد؟ چرا افراد زیادی حاضر شدند حتی به بهای فروش سرمایههای اساسی زندگیشان (مانند مسکن و خودرو)، سهمهای بورسی را در اوج قیمت و بسیار گرانتر از ارزش واقعیشان بخرند؟ پاسخ این پرسش را میتوان در تئوری احمق بزرگتر پیدا کرد. البته این عنوان را نباید به خودتان بگیرید. این یک نظریه جهانی است و در همه جای دنیا معنی دارد. تئوری احمق بزرگتر چیست؟ نظریه احمق بزرگتر (Greater Fool Theory) یک تئوری مالی نسبتا ساده است که با مفاهیمی مانند ارزش واقعی داراییها و حباب قیمتی سروکار دارد. بر اساس این نظریه، فردی یک دارایی خاص را با قیمت بالاتر از ارزش واقعی آن خریداری کرده و کسی که حاضر است همان دارایی را با قیمت بیشتری از او خریداری کند، احمق بزرگتر تلقی میشود. نکته: ساختار این نظريه بر اساس این سیکل معیوب شکل گرفته است: چون مردم میخرند، قیمت افزایش مییابد و چون قیمت افزایش مییابد، مردم میخرند! این نظریه سه ویژگی اصلی دارد که عبارتند از: رفتار غیرعقلایی سرمایهگذاران در اقتصاد متعارف فرض بر این است که انسان کاملا عقلانی و منطقی فکر میکند و تصمیم میگیرد. اما تئوری احمق بزرگتر بر پایه رفتار غیرعقلایی افراد ایجاد شده است. بر اساس این نظریه، سرمایهگذار اول با خرید یک دارایی که قیمت آن از ارزش واقعیاش بیشتر است، حماقت اول را انجام داده و دنبال فرد دیگری است که حتی بیشتر از او غیرمنطقی باشد و دارایی را با قیمت بالاتری خریداری کند. این استراتژی معاملاتی بسیار پرریسک است و صرفا تا جایی موفق خواهد بود که بازار وارد فاز اصلاح نشود. ت, ...ادامه مطلب
تقریبا همه ما بیشتر اوقات فریب غیرمترقبه بودن جهان را میخوریم؛ به این معنا که تاثیر شانس و رویدادهای تصادفی را در زندگی نادیده میگیریم. در بسیاری از موقعیتها این شانس و تصادف است که کارها را پیش میبرد. اما ما به اشتباه از اصطلاحاتی مانند مهارت و قطعیت برای توصیف این موقعیتها استفاده میکنیم. این تناقض در هیچ کجا به اندازه بازار سهام مشهود نیست، چون در این بازار یک سرمایهگذار توانمند در واقع یک احمق خوششانس است! در این مطلب از رده به بررسی نقش شانس در زندگی و بازارهای مالی خواهیم پرداخت. همه چیز در حال تغییر است پایه و اساس علوم تجربی اصل استقراء است. این اصل میگوید: «میتوان از یک سری مشاهدات جزئی به یک نتیجه کلی رسید». متاسفانه این رویکرد یک مشکل اساسی دارد که میتوان آن را با مثال معروف قوهای سیاه به تصویر کشید. در واقع بر اساس اصل استقراء اگر ما ۱۰۰ قوی سفید ببینیم، ممکن است به اشتباه نتیجه بگیریم که همه قوها سفید هستند. این در حالی است که مشاهده هیچ تعدادی از قوهای سفید نمیتواند این استنباط را ایجاد کند که همه قوها سفید هستند؛ اما مشاهده تنها یک قوی سیاه برای رد این نتیجهگیری که همه قوها سفید هستند، کافی است. این مسئله به عنوان مشکل استقراء شناخته میشود. یعنی در واقع درستی نظریهها هیچوقت اثباتشدنی نیست؛ بلکه نادرستی آنها قابل اثبات است. چنین طرز تفکری میتواند در دنیای سرمایهگذاری نیز به عنوان یک رویکرد محتاطانه به کار برود. منظورمان این است که همیشه باید این احتمال را در نظر بگیرید که ممکن است نظریهها و فرضیههایتان درست از آب درنیاید؛ در نتیجه باید بررسی کنید و ببینید که رخداد چنین حالتی چطور میتواند روی سبد سرمایهگذاری شما تاثیر بگذارد. به عنوان مثا, ...ادامه مطلب
پرفروش ترین بازارهای خودرو اروپا در ماه گذشته میلادی معرفی شدند و آلمان، رتبه نخست را به خود اختصاص داد. به گزارش راشاتودی، در ماه گذشته میلادی بزرگترین بازارهای خودرو اروپا توسط آژانس «آوتوستات» معرفی شدند که در این بین،, ...ادامه مطلب
در نخستین روز بهار، بازارهای خارجی با روندی کاهشی در بخش های محتلف رو به رو شدند. به گزارش اخبار بانك به نقل از خبرآنلاین، سهام استرالیا در روز سه شنبه پس از جلسه ای که اعضای بانک مرکزی این کشور داشتند، با افت رو به رو شد؛ به طوری که سهام ASX 200 با کاهش ۰.۲۵ درصدی مواجه شد. سهام ژاپ, ...ادامه مطلب