هنگامی که رکود رخ میدهد و از بین رفتن شرکتها و مشاغل آغاز میشود، اغلب این مطالبه به وجود میآید که دولت برای مقابله با این اثرات مداخله کند. جوزف شومپیتر، اقتصاددان اتریشی، در عمق رکود بزرگ دهه 1930، با این موضوع مخالفت کرد. او نشان داد که رکودها به چه دلیل سرمایهداری را جلو میبرند؛ آنها ناکارایی را از بین میبرند و راهی برای رشد جدید ایجاد میکنند. در این مطلب از رده به مفهوم تخریب خلاق در اقتصاد خواهیم پرداخت. تخریب خلاق از نگاه شومپیتر شومپیتر معتقد بود که نوآفرینان ریسکپذیر در قلب پیشرفت سرمایهداری قرار دارند. در حالی که آدام اسمیت سود را ناشی از درآمدهای سرمایه و مارکس آن را ناشی از استثمار نیروی کار میدانست، شومپیتر گفت که سود حاصل نوآوری است و ناشی از سرمایه و نیروی کار نیست. او نوآفرین ریسکپذیر را طبقه جدیدی از افراد میدانست؛ نیروی محرکهای خارج از طبقه سرمایهدار یا طبقه کارگر که دست به نوآوری میزند و محصولات و شیوههای جدید تولید را در شرایط نامطمئن خلق میکند. واکنش خلاقانه نوآفرین ریسکپذیر به تغییرات اقتصادی، او را از مالکان بنگاههای موجود که تنها واکنشهایی سازگار به تغییرات اقتصادی جزئی دارند، متمایز میکند. نوآفرینان ریسکپذیر برای این که نوآوریهای خود را به بازار عرضه کنند مجبور به قرض گرفتن هستند، دست به ریسک میزنند و ناگزیر با مقاومت مواجه میشوند. آنها ساختار قدیم را بههم میریزند و فرصتهای جدیدی برای سود ایجاد میکنند. از نظر شومپیتر، نوآوری به مراتب موثرتر از دست نامرئی اسمیت یا رقابت بازار آزاد، بازارهای جدید را خلق میکند. نکته: دست نامرئی در اقتصاد به نیروهای پنهان بازار اطلاق میشود که اقدامات افراد را خارج از منافع شخصی به نفع جامع, ...ادامه مطلب